زمزمه ای مناجات با خدا
بگــذار تا بـمـیــرم؛ در این شب الـهــی ورنه دوباره آرم؛ رو روی روسیــاهی چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه چنــدان که باز گردم؛ گیــرم ره تبـاهی یا رب الهی؛ العفو**یا رب الهی؛ العفو( ۲ ) چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما دل مرده می شوم باز؛ با غمـزۀ گناهی گرچه به ماه غفران؛ بسته است دست شیطان بدتر بود ز ابلیس؛ این نفس گــاه گاهی ای کــاش تا توانــم؛ بر عهد خود بمانم شرمنده ام ز مهــدی؛ وز درگهت الهی یا رب الهی؛ العفو**یا رب الهی؛ العفو( ۲ ) تا در کفت اسیرم؛ قرآن به سر بگیــرم چون بگذرم ز قرآن؛ اُفتم به کوره راهی من بندگی نکردم؛ با خویش خُدعه کردم ترسم که عاقبت هم؛ اُفتم به قعر چـاهی با اینکه بد سرشتم؛ با توست سرنـوشتم دانم که در به رویم؛ وا میکنـی به آهی یا رب الهی؛ العفو**یا رب الهی؛ العفو( ۲ ) ای نازنین نگــارا؛ تغیــیر ده قـضــا را گر تو نمی پسندی؛ تقـدیـر کن نگــاهی دل را تو می کشانی؛ بر عرش می کشانی بال ملک کنی پهن؛ از مهرِ رو سیاهی دل را بخر چنان حُر؛ تا آیم از میان بُـر بی عُجب و بی تکبّر؛ از راه خیمه گاهی یا رب الهی؛ العفو**یا رب الهی؛ العفو( ۲ ) امشب به عشق حیدر؛ ما را ببخش یکسر جان حسیــن و زینب؛ بر ما بده پنــاهی آخر به بیت زینب؛ بیمــار دارم امـشب از ما مگیــر او را؛ جــان حسن الهــی در این شب جـدایی؛ در کـوی آشنــایی هستم چنان گـدایی؛ در کــوی پادشاهی یا رب الهی؛ العفو**یا رب الهی؛ العفو( ۲ ) |